وَ
أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَآ أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِى سَمُومٍ وَحَمِیمٍ *
وَ ظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ * لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ * إِنَّهُمْ
کَانُواْ قَبْلَ ذَ لِکَ مُتْرَفِینَ * وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَى
الْحِنثِ الْعَظِیمِ * وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا
تُرَاباً وَعِظَاماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَوَ آبَآؤُنَا
الْأَوَّلُونَ (سوره واقعه آیات 41-48)
و
(اما) یاران دست چپ، چه هستند یاران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ
داده شدگان). در میان باد سوزان و آب داغ و سایهاى از دود غلیظ و سیاهند
که نه خنک است و نه سودبخش . البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و
خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مىکردند و پیوسته
مىگفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و به صورت خاک و استخوان شدیم . آیا
حتماً ما برانگیخته مىشویم؟ و آیا نیاکان ما (نیز برانگیخته مىشوند)؟
در اینجا با توجّه به آیات متعدّد، میان جایگاه اصحاب یمین در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقایسهاى مىکنیم:
براى اصحاب یمین: براى اصحاب شمال:
1- سایهاى ممتد و دائم. سایهاى از دود سیاه.
«فى ظلّ ممدود» «ظلّ منیحموم»
2- میوههایى مجاز و مدام. نه خنک و نه سودمند.
«لامقطوعة و لا ممنوعة» «لا بارد و لا کریم»
3- نوشیدنىهایى پاکیزه.آبى همچون فلز گداخته.
«شراباً طهورا»(217)«بماء کالمهل»(218)
4- رودهایى از آب. در آرزوى آب.
«انهار من ماء»(219)«افیضوا علینا من الماء...»(220)
5 - رودهایى از شیر.آبى سوزان و زهرآلود.
«انهار من لبن»(221) «حمیم و غساق»(222)
6- رودهایى از شراب.آبى پست.
«انهار من خمر»(223) «من غِسلین»(224)
7- رودهایى از عسل.آبى چرک و خونآلود.
«انهار من عسل مصفّى»(225)«ماء صدید»(226)
8 - دو بهشت و باغ بزرگ. مکانى تنگ.
«جنّتان»(227)«مکاناً ضیّقا»(228)
9- سلام و سلامتى. لعنت و نفرین.
«الاّ قیلاً سلاماً سلاما»(229)«کلّمادخلت امّة لعنت اختها»(230)
10- ورودى با احترام. ورودى با قهر و نفرت.
«طبتم فادخلوها»(231) «خذوه فغلّوه»(232)
11- رحمت و درود الهى. توهین و بایکوت.
«سلام قولاً من ربّ رحیم»(233)«اِخسئوا فیها و لا تکلّمون»(234)
12- پذیرایى کنندگان بىنظیر. گردش در آتش و آبسوزان.
«یطوف علیهمولدان مخلّدون»(235) «یطوفونبینهاوبینحمیم آن»(236)